یا فارس الحجاز...

 دوستان خوب مهدوی من سلام:

من طی دوهفته ی گذشته حدودا به 110 وبلاگ مهدوی سر زدم و کامنتی مبنی بر درخواست همکاری در پروژه ی "تحلیل محتوای وبلاگ های مهدوی" برای دوستان گذاشتم .

از همه ی عزیزانی که برای همکاری در این پایان نامه اعلام آمادگی کرده اند بسیار بسیار ممنونم و اجر معنوی و پاداش کارخیرشان را از امام زمان عج خواستارم.

در صورتی که بین دوستان یا پیوندهای وبلاگ شما هم افرادی مایل به همکاری بوده و از قلم افتاده اند ممنون می شم اگر این عزیزان رو هم به من معرفی کنید.

لطفا با اطمینان کامل به سوالات مطرح شده از طریق ایمیل یا کامنت خصوصی پاسخ بفرمایید.

اطلاعات شما در کمال امنیت خواهند بود.

موفق و موید باشید.قلمتون پایدار

.

.

1.نام وبلاگ شما (به فارسی)

2.آدرس اینترنتی وبلاگـ (به لاتین)

3.تاریخ ایجاد وبلاگ(روز/ماه/سال)

4.تعداد پست های وبلاگ

5.نام و نام خانوادگی نویسنده(درصورت داشتن اسم مستعار لطفا ذکر شود)

6.سن نویسنده

7.جنسیت

8.میزان تحصیلات

9.وضعیت تاهل

10.شغل

11.میزان مطالعه ی مهدوی در هفته

12.وبلاگ شما تخصصی ست یا دلنوشته؟

13.در نوشتن مطالب از منابع مهدوی استفاده می کنید یا خیر؟

14.انگیزه ی شما از ایجاد وبلاگ؟

درصورت تمایل شماره تماس خود را نیز ذکر فرمایید.

ما بهشت را به زمین می آوریم...

ندا آمد: فرشتگان در برابر پروردگارتان سجده کنید...

همگی سجده کردند ؛

جز ابلیس!

.

.

.

همه چیز از همین جا شروع شد. همین جا که قرار بود دنیا در امن و امان باشد و همه مطیع و فرمانبردار باشند.

یکی هم این وسط پیدا شد که علم ناسازگاری به دست بگیرد و برتری اش را به رخ "آدم" بکشد.

بعد همین ابلیس محور استکبار دنیا شد و تازه! برای اینکه ثابت کند حرفش حرف حساب است ، طرفدارهایش را هی وسوسه کرد و به طغیان و سرکشی فرمان داد.

آدم ها قد کشیدند. آدم ها شهر و تمدن و مدرنیته ساختند.

آدم ها تاختند و ویران کردند و... ابلیس هرروز به گردنشان افساری تازه می انداخت.

بین این همه آدم ،عده ای هم دلشان تنگ شد برای " ادم بودن". دلشان تنگ شد برای سرزمینی که از آن رانده شدند.

بعد نشستند با خودشان فکر کردند برای رسیدن به آسمان راه میان بری هم وجود دارد یانه؟

توی همین گیر و دار بود که زمین آغوشش را باز کرد تا رحمتی را که خدا برای اهل عالم فرستاده بود ، تحویل بگیرد.

محمد (ص) وقتی آمد که  تشنگی بیداد می کرد و ابلیس بین آدم ها جولان می داد.

پیغامش فقط خوب بودن و خوب ماندن بود؛ که بگوید راه بهشت از همین زمین می گذرد، اگر ما بهشتی باشیم.

ابلیس باز هم آرام و قرار نداشت. یک شب پیله کرد به ابن ملجم که شمشیر بردار و فرق علی (ع) را شکاف بده.

یک روز در جلد جعده رفت که توی کاسه ی شیر همسرت حسن (ع) زهر بریز.

یک روز گرم عاشورا هم سپاهی از همه ی شهوات و شبهات و غضب ها صف آرایی کرد تا روبروی آن همه خضوع و پاکی بایستد و روح شیطانی شان را به رخ عالم بکشند.

ابلیس هنوز همان ابلیس است . پا به پای فناوری و تکنولوژی ما جلو آمده و توی همه سوراخ سمبه های زندگی ما موشی دوانده است.

هنوز تنش می خارد برای قلقلک دادن آدم هایی که راحت دم به تله می دهند. چقدر حرصش می گیرد وقتی ما آدم ها به دروازه ی بهشتی نزدیک می شویم که او را از آن جا بیرون کرده اند.

خودش خوب می داند که خدا هنوز به حرمت امام عصرمان(عج) است که آسمان را روی سر زمین بند کرده است.

خوب می داند به واسطه ی امام است که دعای ما به آسمان می رسد ، خوب می داند –همین روزها- تلافی همه ندانم کاری هایی را که به جان بشریت انداخت می بیند و با نگاه نافذ اماممان (عج) به درک واصل می شود.

و درست به خاطر همین است که نه چشم دیدن امام را دارد و نه تحمل آدم هایی که برای رسیدن به حجت و سپاه حقیقت کمر همت بسته اند.

ما بهشت را به زمین می آوریم!

مولای من ! بدبخت آن کسی ست که با شما مخالفت کند و سعادت مند آن است که اطاعت شما را بپذیرد.

1 . ویاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم : "برای آدم سجده و خضوع کنید".همگی سجده کردند ؛جز ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزید و به خاطر نافرمانی و تکبرش از کافران شد.         بقره-34

2 . و ما محمد (ص) را نفرستادیم مگر آنکه رحمتی برای اهل عالم باشد.             انبیا- 107

اعیاد شعبانیه بر همگی مبارک. لبتون خندون. دلتون شاد.التماس دعا...